شهیدم,علی جان؛
هنوز برلب دارم نام "تو"را؛
قسم به تمام ٍ بوی یاس های سرمزارت ,که حس ٍ تو , نام ٍ تو , که خون تو , درتمامی رگهای حرف های سوخته ی در من جاری ست..
عجیب اینکه هماره در منی و نزدیک من ..
ونمیدانم آنچه وجودم را آتش می کشد اینهمه نزدیکی ست یا آنهمه دوری ؟!
عزیز برادرم!
دستم رابگیر..
میخواهم دردنیای آرآم ٍ "تو" آرام بگیرم..
به چشمهایت سپرده ای چه بلایی بر سر ٍ دل َم بیاورند؟❤دوستر از همیشه دارمت ,ماه ٍ آسمانم علی اشمرم.